مناطق ازاد با الگو گیری از تجارب جهانی عموما در مناطق کمتر توسعه یافته تشکیل شدند تا با استفاده از معافیت های گمرکی و درامدهای ناشی از ان بتوانند علاوه ایفای جایگاه دروازه اتصال به اقتصاد بین الملل، توسعه را برای مناطق محروم ایجاد نمایند. با همین هدف سازمان های منطقه ازاد با ساختار حاکمیت شرکتی تشکیل شدند، تا مدتی از معافیت های دولتی برای توسعه منطقه استفاده کند و سپس با تولید ثروت در منطقه و ایجاد منابع درامدی پایدار برای خود، توسعه را از محل درامدهای پایدار و بصورت خودگردان ادامه دهند. لازمه این هدف تعریف و اجرای پروژه های درامدزا برای منطقه است. ولی چرا تا به امروز این اتفاق نیفتاده است؟
فشار اجتماعی و دیدگاه مدیریت هزینه در بین مدیران دولتی موجب شده است که توجه ای به توجیه اقتصادی پروژه ها نشده و تمرکز صرف بر ارائه خدمات باشد. لذا عملا سرمایه گذاری های دولت در مناطق محروم درآمد پایدار ایجاد نکرده و بلکه سازمان بزرگ و با هزینه مازاد را خلق کند که همیشه محتاج کمک ها و اعانه دولتی است.
برای آنکه مناطق آزاد بتوانند رسالت خودشان را در اقتصاد ملی ایفا نمایند، ابتدا بایست باور مدیران از دیدگاه صرف دولتی به نگاه خصوصی نزدیک شود. بایست این باور عمومی حاکم شود که دستیابی به منابع درآمدی پایدار، شرط توسعه پایدار و رفع محرومیتهای اجتماعی است. اگر باور بر توسعه پایدار باشد، بایست ساختار سازمانی چابک سازی گردد و حاکمیت شرکتی بر تمام روابط آن حاکم شود. در حاکمیت شرکتی، ارزش کسب شده معیار عمده برای انتخاب هر نوع سرمایه گذاری است و معیار اصلی در ارزیابی دارایی های سازمان است. زمانی که حاکمیت شرکتی حاکم شد و نگاه دولتی تغییر کرد:
– معیار انتخاب سرمایه گذاری، توجیه اقتصادی طرح است و نه نگاه صرف مهندسی یا فشار اجتماعی
– در تعریف طرح ها تمرکز بر طراحی زنجیره ارزش است و نه طرح های مستقل
– معیار ارزیابی مدیران، حسابرسی ارزش کسب شده است و نه هزینه کرد عمرانی یا بازرسی
– در بهره برداری از دارایی ها به ارزش حاصله توجه می شود و نه هزینه های نگهداری و تعمیرات
– اولویت بر مشارکت با بخش خصوصی است و نه گسترش اختیارات بخش دولتی
– از روش های نوین تامین مالی استفاده می شود و نه فشار بر بودجه دولتی
گرشاسب خزائنی
دی ماه 1398، منقه ازاد چابهار
ثبت دیدگاه