پ
پ

مدیریت پروژه سازمانی (OPM) چهارچوبی است که تکنیک ها و فعالیت های پروژه را با استراتژی ها و فرآیندهای سازمانی مالک پروژه همراستا و ساختار پروژه، طرح و پرتفلیو را برای واکنش به تغییرات محیط کسب و کار یکپارچه می نماید. مدیریت پروژه سازمانی به عنوان یک رویکرد برای تغییر پاردایم مدیریت پروژه و در کنار مدیریت پروژه عملی پیشنهاد می گردد.

در این مفهوم، تمامی تلاشهای توسط تیم پروژه که با کمک ابزارها و تکنیک های متفاوت در حوزه دانش مدیریت پروژه، طرح و پرتفلیو صورت می گیرد، در چهارچوب یک ساختار بزرگتر می تواند با استراتژی های کسب و کار، ساختارهای مدیریتی و فرهنگ کاری شرکت همراستا شود و نهایتا نتایج پروژه منجر به تولید ارزش نهائی برای سازمان گردد.

OPM به عنوان سیستم راهبری مدیریت پروژه، پرتفلیو و طرح در راستای هدف های تجاری استراتژیک سازمان معرفی می شود و تضمین می کند که سازمان، استراتژی های موثر کسب و کار را اتخاذ کرده، پروژه های درست را انتخاب کرده، منابع را به خوبی به پروژه ها تخصیص بدهد و هماهنگی بین رویکردهای استراتژیک، اقدامات های استراتژیک (برنامه های اجرائی برای پیاده سازی استراتژی ها) و اهداف و اقلام قابل تحویل مرتبط با این اقدامات را ایجاد می کند .

در واقع مدیریت پروژه سازمانی OPM پاسخ به سول اساسی است که در سالیان اخیر به مراتب تکرار شده است و به نوعی جهت گیری دانش مدیریت پروژه را به کلی دگرگون نموده است. پرسش از آنکه، علیرغم توسعه دانش مدیریت پروژه در طی سالیان و افزایش دارندگان گواهینامه های متفاوت مدیریت پروژه (مانند PMP، ICB و …..)، چرا عملکرد پروژه ها با انتظارات سازمان فاصله زیاد دارد و بویژه در حوزه طرح های عمرانی و زیرساختی، عملکرد مدیران پروژه های عمرانی نتوانسته اند به موفقیت سازمان های آنها کمک شایانی نماید.

سری کتاب های مدیریت پروژه سازمانی

پاسخ به این پرسش اساسی در این نکته است که اصولا مدیران پروژه ها، دغدغه های سازمان را به درستی درک نکرده و یا ارتباط مناسبی برای همراستائی تلاش های پروژه و اهداف سازمان شکل نگرفته است. به نحوی که نهایتا پروژه ها تبدیل به جزایر مستقل در سازمان های پروژه محور شده اند که برآیند عملکرد آنها به هم افزائی و موفقیت سازمان کمک ننموده است. شاید قابل تصور نباشد که یک پروژه بتواند بدون تخصیص منابع کافی، یا نبود تفویض اختیار برای تصمیم گیری، دسترسی به اطلاعات کسب و کار، ارتباط موثر با ذینفعان و نهایتا حمایت مدیران ارشد به موفقیت برسد.

تعامل با ستاد سازمان و کسب حمایت مدیران ارشد در جذب منابع و ارائه دستاوردهای پروژه به مالکان سازمان دغدغه غالب مدیران پروژه حرفه ای است که نهایتا ضعف در هر کدام از این الزامات، می تواند عامل اصلی ناکامی مدیران پروژه حرفه ای تلقی کرد. این دقیقا گلوگاهی است که مدیریت پروژه سازمانی، با ارائه برنامه های استراتژیک و پیاده سازی ساختارهای موثر، تلاش در حل آن دارد.

از این لحاظ مدیریت پروژه سازمان (OPM)، شرط پایداری یک سازمان پروژه محور در محیط کسب و کار است. به معنای آنکه اگر شرکتی هدف گذاری نموده است که فراتر از موفقیت های موردی، دوام و پایداری بلند مدت در برابر فشار رقابت و تغییرات محیط کسب و کار داشته باشد، نیازمند توجه و استقرار مدیریت پروژه سازمانی خواهد بود.

تعهد مدیران پروژه ها به ابزارها و تکنیک های متداول مدیریت پروژه موجب شده است که از اهمیت مدیریت پروژه سازمان (OPM) غافل بمانند و عملا اهتمامی به شکل گیری چهارچوب ها و ساختار سازمانی لازم برای حمایت از پروژه، پرتفلیو طرح نداشته باشند. در نتیجه نبود ساختار موثری برای مدیریت پروژهخ سازمان، عملا یک رقابت و تضاد پایدار در سازمان پروژه محور شکل می گیرد که تمامی تلاش ها برای ایجاد ارزش و کسب رضایت سهامداران را بی اثر می نماید.

از یکسو، مدیران پروژه غالبا تلاش دارند با استقلال عمل و فشار برای جذب منابع بیشتر، اهداف پروژه خود را محقق سازند و کلیت سازمان را غالبا در نظر نمی گیرند. در این حالت تاثیر سازمان و استراتژی های آن، صرفا در اعمال محدودیت ها به پروژه است که خود منجر به شکل گیری الگوی غالب تضاد بین سازمان و پروژه می گردد. که در آن، هر یک دیگری را متهم به عدم درک الزامات طرف مقابل و تلاش در جهت تضعیف اقتدار طرف دیگر می نماید.

در عمل قدرت نفوذ مدیران پروژه ها یا فشارهای کارفرمائی منجر به شکل گیری سازمان های از هم گسیخته می شود که از اعمال حداقل حاکمیت بر پروژه ها ناتوان بوده و در ارتباط با ذینفعان، حتی نشانه هائی از وجود یک فرهنگ سازمانی یکسان را نمی تواند نشان دهد.

یا در حالت متقابل، در صورت توانائی سازمان در اعمال محدودیت و کنترل تخصیص منابع منطبق با الزامات سازمان، پیشرفت روند پروژه دچار ایرادات جدی شده و نهایتا شانس موفقیت پروژه را به شدت کاهش می دهد. در هر دو حالت، مدیران ارشد مجبور هستند زمان و منابع با ارزشی را برای رفع این تضاد هدر بدهند در حالیکه برآیند منابع صرف شده هیچ ارزشی را برای سهامداران سازمان و حتی دیگر ذینفعان ایجاد نمی نماید.

این تضاد حتی در توسعه دانش مدیریت پروژه هم خود را نشان می دهد. در حالی که در سال های اخیر توسعه دانش در دانشگاه­ها و آموزش های حرفه ای برای اخذ گواهی نامه­های مدیریت پروژه عموما متمرکز بر یادگیری و توسعه ابزارهای مدیریت پروژه بوده است؛ نگاه استراتژیک به پروژه به عنوان بخشی از فرآیند توسعه کسب و کار و همراستا با اهداف سازمان غایب بوده است. به نحوی که اصولا دانش مدیریت پروژه، مجزا و مستقل از کلیت دانش مدیریت رشد یافته و آموزش داده می شود. و عموما هیچ تمایلی برای همکاری و یادگیری از حوزه های دیگر مدیریت و اقتصاد نداشته است. انگار که هدف مدیریت پروژه صرفا انجام یکسری فعالیت ها برای دستیابی به محدودیت های تعریف شده (در قالب زمان و بودجه) می باشد و تاثیر آن بر موفقیت کسب و کار و یا تاثیرپذیری آن از ساختارها و تحولات سازمان کم اهمیت تلقی می شود.

در سالیان اخیر درک این نقصان و جهت گیری غلط در فضای علمی مدیریت پروژه و مهندسی ساخت بیشتر شده است پژوهش های جدی برای بازتعریف پروژه در قالب سازمان شکل دهنده و مالک پروژه صورت گرفته است. به نحوی که می توان مشاهده کرد که روند غالب تحقیقات در حوزه دانش مدیریت پروژه، اختصاص داشته است به شناخت و چگونگی توسعه ساختارهای لازم برای توسعه مدیریت پروژه سازمانی در راستای اهداف کسب و کار و سازگار با فرآیندهای مستقر سازمان.

انجمن مدیریت پروژه PMI نیز با درک صحیح اهمیت این نیاز، تلاش کرده است با تدوین و انتشار استانداردها و راهنماهای متعدد، مدیران و متخصصان حوزه مدیریت پروژه را به اهمیت توجه به سازمان و کارکردهای آن در موفقیت پروژه آگاه نموده و ساختارهائی را برای ایجاد سازگاری و همراستائی بین پروژه و سازمان طراحی و پیشنهاد نماید. غالب اسنادی که با عنوان راهنمای های عملی توسط PMI منتشر شده است در واقع جنبه هایی متفاوت از مدیریت پروژه سازمانی را پوشش می دهد، که با توجه به تحقیقات و بحث در حال جریا در این حوزه هنوز به بلوغ و قطعیت کافی برای انتشار در قالب استانداردهای مبنائی PMI نرسیده اند. آخرین دست از این تلاش ها، انتشار استاندارد “مدیریت پروژه سازمانی” (OPM) در سال ۲۰۱۸ در مجموعه استانداردهای پایه این انجمن بوده است.

 

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.